واران آمده بود پیشش. نشسته بود مقابلش و اشک میریخت. اشکهایش قرمز بودند. شبیه پیراهنی که تنش بود. دست کشید به موهای واران. سفت شده بودند. تکهای گل از موهایش پایین افتاد. برش داشت. واران میخندید. لبخندش سفید بود. شبیه پیراهنی که تنش بود. موهایش ریخته بودند دورش. دستش را باز کرد. انگشتر تویش بود. سیاه بود... ؛
خرید کتاب جورج اورول یکی از دوستان من بود
جستجوی کتاب جورج اورول یکی از دوستان من بود در گودریدز
معرفی کتاب جورج اورول یکی از دوستان من بود از نگاه کاربران
کتاب های مرتبط با - کتاب جورج اورول یکی از دوستان من بود
خرید کتاب جورج اورول یکی از دوستان من بود
جستجوی کتاب جورج اورول یکی از دوستان من بود در گودریدز