همینها، اینها، نمیبینیشان؟ تو نمیبینی؟ همه هستند، همه هستند. نمیبینیشان؟ کفن و قمقمه. نگاه کن، نگاه کن! «تشنهای، تو تشنهای برادرم. بنوش آب!» نگاه کن، نگاه کن! چه رستخیز روشنی! منم، تویی و دیگران. تویی، منم و دیگران. چه رستخیز روشنی. کلاهخود و چکمه و یراق. یکی به آفتاب میدهد سلام، یکی به آب. یکی به آسمان نیاز میبرد، یکی به خاک. یکانیکان بروز میکنند، از پناه خاک، از شکَفتهای درّهی هلاک، از حوالی و حدودِ تپّههای تاک، تپّهها و تنگههای کهنه و عمیق، پوده و عتیق، از درون خاک، از مغاکها، مثل رویش و شکفتنِ عجیب سنگها و خارها. پوستپوستهای خاک میشکَفت و میشکُفت از آن کسی ـ تنی. تنی که با کفن، تنی که بیکفن. بیرقی به دست یا نشانهای به نوک نیزهای. تکهپارهای نشانِ رایتی ـ پارهژندهای؛ ژندهای سیاه، ژندهای سپید، ژندهای کبود، سبز، ارغوانی و بنفش و سرخ و هر چه رنگ؛ رنگها پریدهرنگ... ؛
خرید کتاب طریق بسمل شدن
جستجوی کتاب طریق بسمل شدن در گودریدز
معرفی کتاب طریق بسمل شدن از نگاه کاربران
خوب بود. روایتهایی در هم تنیده حول محور جنگ. پرشهای ناگهانی بین روایتها و موقعیتهای مکانی و زمانی. مثل این بود از زاویه دید دوربینی که مدام در حال جابجا شدن باشه چند صحنه رو همزمان دنبال کنی و شرارت و شرافت انسانی رو در هر سوی صحنه ببینی.
مشاهده لینک اصلی
امتیاز واقعی:کمی کمتر از ۳
احساس کردم بعضی جاهای این کتاب دولت آبادی از زبون خودش میخواد تو داستان حرف بزنه.ردپای نویسنده چیزیه که اگه خواننده خارج از شخصیت پرداخته شده ی آدمای داستان احساسش کنه،حس خوبی بهش دست نمیده.
اما در کل کتابیه که ارزش خوندن داره.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب طریق بسمل شدن
خرید کتاب طریق بسمل شدن
جستجوی کتاب طریق بسمل شدن در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
امتیاز واقعی:کمی کمتر از ۳
احساس کردم بعضی جاهای این کتاب دولت آبادی از زبون خودش میخواد تو داستان حرف بزنه.ردپای نویسنده چیزیه که اگه خواننده خارج از شخصیت پرداخته شده ی آدمای داستان احساسش کنه،حس خوبی بهش دست نمیده.
اما در کل کتابیه که ارزش خوندن داره.
مشاهده لینک اصلی